عصر خمینی

این عصر راباید عصر خمینی نامید.امام خامنه ای

عصر خمینی

این عصر راباید عصر خمینی نامید.امام خامنه ای

عصر خمینی

مابرآن عهد که بستیم نشستیم

بانوی عزیز

يكشنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۲، ۱۱:۳۶ ب.ظ

یابنت ولی الله یازینب بنت موسی بن جعفر

بانوی عزیز کاش طبعی داشتم تااززبان دل خود میگفتم برایتان اما برای عشق چه فرقی میکند مهم این است که زبان دلش راشاعر گفته است که:وقتی انیس لحظه تنها ئیم توی تنها دلیل این که من اینجائیم توئی

هنوز هم غریبی بانو هنوز هم هستد کسانی که ازمن نامت را  نسبت رامیپرسند خودتان بگویید برای غربتی این چنین پایانی هست؟

دلم خوش است به این  چند گیگابات  تاشاید بکاهم ازاین غربت هزارساله اما من که هستم بانو کافی است اشاره ای کنید .هرکس به زیارتتان آمده باشد میداند بادل زائرتان چه میکنید من چه بگویم بانو برای من همیشه عطر حرم امام رئوف راداشته اید .

گفته اند سه ساله ای پس ای رقیه موسی بن جعفر مددی..


شعر سید حمیدرضا برقعی برای حضرت معصومه(س)

 

 

همسایه سایه ات به سرم مستدام باد

 

لطفت همیشه زخم مرا التیام داد

 

وقتی انیس لحظه ی تنهایی ام توئی

 

تنها دلیل اینکه من اینجایی ام توئی

 

هر شب دلم قدم به قدم میکشد مرا

 

بی اختیار سمت حرم میکشد مرا

 

با شور شهر فاصله دارم کنار تو

 

احساس وصل میکند آدم کنار تو

 

حالی نگفتنی به دلم دست میدهد

 

در هر نماز مسجد اعظم کنار تو

 

با زمزم نگاه دمادم هزار شمع

 

روشن کننند هاجر و مریم کنار تو

 

تا آسمان خویش مرا با خودت ببر

 

از آفتاب رد شده شبنم کنار تو

 

در این حریم، سینه زدن چیز دیگریست

 

خونین تر است ماه محرم کنار تو

 

مادر کنار صحن شما تربیت شدیم

 

داریم افتخار که همشهری ات شدیم

 

ما با تو در پناه تو آرام می شویم

 

وقتی که با ملائکه همگام می شویم

 

بانو! تمام کشور ما خاک زیر پات

 

مردان شهر نوکرو زنها کنیز هات

 

زیبا ترین خاطره هامان نگفتنی ست

 

تصویر صحن خلوت و باران نگفتنی ست

 

باران میان مرمر آیینه دیدنیست

 

این صحنه در برابر ایینه دیدنیست

 

مرغ خیال سمت حریمت پریده است

 

یعنی به اوج عشق همین جا رسیده است

 

خوشبخت قوم طایفه، ما مردم قمیم

 

جاروکشان خواهر خورشید هشتمیم

 

اعجاز این ضریح که همواره بی حد است

 

چیزی شبیه پنجره فولاد مشهد است

 

من روی حرف های خود اصرار میکنم

 

در مثنوی و در غزل اقرار میکنم

 

ما در کنار دختر موسی نشسته ایم

 

عمریست محو او به تماشا نشسته ایم

 

اینجا کویر داغ و نمک زار شور نیست

 

ما روبروی پهنه ی دریا نشسته ایم

 

قم سالهاست با نفسش زنده مانده است

 

باور کنید پیش مسیحا نشسته ایم

 

بوی مدینه می وزد از شهر ما،بیا

 

ما در جوار حضرت زهرا نشسته ایم

 

از ما به جز بدی که ندیدی ببخشمان

 

از دست ما چه ها که کشیدی ببخشمان

 

من هم دلیل حسرت افلاک می شوم

 

روزی که زیر پای شما خاک می شوم...
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۱۲/۱۸
م. رنجبر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی